سوراخ جوراب !

جورابش پاره بود. وقت نماز جماعت،حواسش به پشت سری اش بود تا مبادا سوراخ جورابش
را ببیند و آبرویش برود.
در همان حال،به خودش گفت: اگر یک جوراب سوراخ،آبرو می برد، خداوند ستّار العیوب نمی بود
اگر، چه می شد؟
بغضش گرفت.
دیگر بی خیال جوراب پاره اش شد...
منبع متن :http://boro.niazerooz.com/
منبع عکس:http://hesebahamboodan.blogfa.com/
+ نوشته شده در دوشنبه ششم آبان ۱۳۹۲ ساعت 21:6 توسط ابوطالب
|