میلاد حضرت معصومه (س) و حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) و دهه ی کرامت مبارک.

آغاز امامت حضرت گل سر سبد عالم هستی حضرت حجه بن الحسن امام زمان (عج)بر شما مبارک.


جهان محیط وسیع عنایت است امروز 
وجود، مرکز نور هدایت است امروز

عطا و جود و کرم بی نهایت است امروز
دهید مژده که عید ولایت است امروز


خجسته باد به مستضعفین زعامت شان
که ثبت شد به کتاب خدا امامت شان


الا که قائم امر قیام شد مهدی
زمامدار به کل نظام شد مهدی

به خلق رهبر والا مقام شد مهدی
امام بود و دوباره امام شد مهدی

کرامت و شرف و نصر ما مبارک باد
امامت ولی عصر ما مبارک باد


محیط سفره ی گسترده ی کرامت اوست
پناه عالم هستی به ظل قامت اوست

امامت همه مستضعفین امامت اوست
«سلامت همه آفاق در سلامت اوست»



کرامتی که ز کف رفته باز باز آرد
لوای حمد علی را به احتزاز آرد


سلام گرم همه اولیا به جان و تن اش
که اوست شمع و دل انبیاست انجمن اش

شفای روح هزاران مسیح در سخن اش
شکوه احمدی و ذوالفقار بوالحسن اش


صلای عدل الهی به تازیانه ی اوست
لوای دولت مستضعفین به شانه ی اوست


نه ربیع نخستین، نکوترین عید است
غدیر دوم پویندگان توحید است

بزرگ عید امامت بدون تردید است
ندای نصر من الله مهر تایید است

ترانه ی جرس از کاروان نور آید
ز جبرئیل امین مژده ی ظهور آید

الا قیام قیامت به قامتت مهدی
حیات عدل محیط زعامتت مهدی


گرفته ملک جهان را کرامتت مهدی
خجسته باد مقام امامتت مهدی

الا ندیده، دل و دیده محو دیدارت
هزار یوسف مصری اسیر بازارت


امامت تو نوید نخست قرآن است
امامت تو کلید نجات انسان است

امامت تو امید همه امامان است
امامت تو کمال کمال ایمان است


امامت تو امید موالیان خداست
هماره آرزوی قلب سیدالشهداست


هزار موسی عمران مقیم طور تو اند
مقیم طور تو پروانه های نور تو اند


تمام خلق خداوند در حضور تو اند
هماره منتظر لحظه ی ظهور تو اند


به جمع منتظران چون علی امامت کن
قیام تو است قیامت بیا قیامت کن 


تو آفتاب خدایی خدا نگهدارت
همیشه در دل مایی خدا نگهدارت

مدینه  کرب و بلایی؟ خدا نگهدارت
کنار قبر رضایی؟ خدانگهدارت


«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد»
«وجود نازکت آزرده از گزند مباد»


به تیغ عدل تو کاخ ستم خراب شود
تمام عالم، یک باره انقلاب شود


عدو در آتش بیداد خویش آب شود
دعای فاطمه یک روز مستجاب شود


چه می شود که شود از دعای مادر تو
دو چشم میثم تو جای پای لشگر تو


 ***استاد حاج غلامرضا سازگار***

آغاز امامت حضرت گل سرسبدعالم هستی  حضرت حجه بن الحسن امام زمان (عج)بر شما مبارک.


منبع:golestan22.blogfa.com/

«امام زمانت را می‌شناسی؟»

«جوان گفت: «زیارت بخوان!»

گفت: «سواد ندارم.»

جوان شروع کرد به خواندن. سلام داد به معصومین تا امام عسکری.

پرسید: «امام زمانت را می‌شناسی؟» مرد جواب داد:« چرا نشناسم؟»

گفت: «پس سلام کن!»

مرد دستش را روی سینه‌اش گذاشت: «السلام علیک یا حجةبن الحسن العسکری»

جوان خندید: «و علیک السلام و رحمة الله و برکاته».


منبع:http://boro.niazerooz.com/

رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و حضرت علی بن موسی الرضا(ع) تسلیت.


رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و حضرت علی بن موسی الرضا(ع)


تسلیت.

السّلام علیک یا اخی الحسین(ع)،ابوالفضل العبّاس(ع)






السّلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح الّتی حلّت بفنائک




امام حسین (ع) می فرماید:

هر کس بر زیبایی و خوبیِ انتخاب خدا برای او تکیه کرد،

چیز دیگری جز آن چه که خدای عزّوجل برای او انتخاب کرده،نخواهد خواست.



منبع متن :http://payamak57.blogfa.com/post/1170/1164


توکّل به خدا

امام حسین (ع) می فرماید:

هر کس بر زیبایی و خوبیِ انتخاب خدا برای او تکیه کرد،

چیز دیگری جز آن چه که خدای عزّوجل برای او انتخاب کرده،نخواهد خواست.




منبع:http://payamak57.blogfa.com/post/1170/1164

دارد غروب فرشچیان گریه می کند




با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد 
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند
با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیه ها را ، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"
اوکهکشان روشن هفده ستاره بودخون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...

 

یا علی مدد

 

 

شعر از سیّد حمیدرضا برقعی

حضرت امام علی النّقی الهادی علیه السلام

فرا رسیدن میلاد با سعادت امام دهم شیعیان،حضرت امام علی النّقی الهادی علیه السلام ،

بر عاشقان طریقت اهل بیت علیهم السلام خجسته باد.









منبع:http://www.yaimamhadi.blogfa.com/

میلاد اما محمّد باقر(ع) و فرا رسیدن ماه رجب مبارک باد.




بهار آمد هوا چون زلف یارم باز مشگین شد
زمین چون رویش از گلهاى رنگارنگ رنگین شد

نگارستان چینى شد زمین از نقش گوناگون
چمن رشك ختن از یاسمن و زبوى نسرین شد

دل آشفته شد محو گلى از گلشن طاها
اسیر سنبلى از بوستان آل یاسین شد


چگویم از گل رویش ؟ مپرس از سنبل مویش
ز فیض لعل دلجویش مذاق دهر شیرین شد

كرا نیرو كه با آن آفتاب رو زند پهلو
كه در چوگان حسنش قرص خورد چون گوى زرین شد

بمیزان تعادل با گل رویش چه باشد گل
كه با آن خرمن سنبل كم از یكخوشه پروین شد

جمال جانفزاى او ظهور غیب مكنون بود
دو زلف مشكساى او حجاب عز و تمكین شد

هم از قصر جلال او بود عرش برین برجى
هم از طور جمال او فروغى طور سینین شد


بباغ استقامت اولین سرو آن قد و قامت
به میدان كرامت شهسوار ملك تكوین شد

شه ملك قدم ، مالك رقاب اكرم و اعظم
مه انجم خدم ، بدر حقیقت ، نیر دین شد

سلیل پاك احمد، زیب و زین مسند سرمد
ابو جعفر محمد، باقر علم نبیین شد

محیط علم ربانى ، مدار فیض سبحانى
كه در ذات و معانى ثانى عقل نخستین شد


لسان الله ناطق و الدلیل البارع الفارق
مشاكل از بیان دلستانش حل و تبیین شد

حقائق گو، دقائق جو، رقائق جو، شقائق بو
سراج راه حق ، كز او رواج دین و آئین شد

درش چون سینه سینا برفعت گنبد سینا
لبش جانبخش و روح افزا، دلش بنیاد حق بین شد

مرارتها چشید آن شاه خوبان از بنى مروان
مگر آن تلخ كامى بهر زهر كین به تمرین شد


عجب نبود گر از آن اخگر سوزان سرا پا سوخت
چه او را شاهد بزم حقیقت شمع بالین شد

براى یكه تاز عرصه میدان جانبازان
ز جور كینه مروانیان اسب اجل زین شد






منیع شعر:http://www.askdin.com

پایان دنیا در تاکسی!

به گزارش شریان نیوز ، بعضا اتفاقات جالبی در تاکسی می افتد که تا مدت ها انسان را در افکار خود نگه می دارد.

چند روز پیش که در تاکسی نشسته بودم و در مسیر خیابان سهرودی تا سیدخندان مشغول طی مسیر بودم، به ناگاه متوجه زنگ عجیب و غریب موبایل خانم کهنسالی شدم که در صندلی جلو نشسته بودند. معمولا عادت ندارم به مکالمات تلفنی افراد گوش دهم اما از آنجا موضوعات مطروحه توسط پیرزن به نظرم جالب اومد و با توجه به اینکه خود خانم با صدای بلند اقدام به صحبت با تلفن همراه خود می نمود، پس خودم را مجاب کردم تا ادامه صحبت های پیرزن را گوش کنم


گویا مادر پیر (اما بسیار سانتال مانتال) بر سر نوبت دکتر با منشی در پشت تلفن چانه زنی می کرد. منشی پزشک پس از اصرارهای پیرزن مبنی بر عجله داشتن برای نوبت دکتر، ۲ روز را به او پیشنهاد داد. یکشنبه دوم دی ماه و دوشنبه سوم دی ماه. اما نکته جالب توجه پاسخ و واکنش پیرزن به منشی مبنی بر قبول یا رد روزهای پیشنهادی بود.


پیرزن خطاب به منشی: عزیزم، یکشنبه که نمی تونم بیام. آخه شنیدم آخر دنیاست و قراره دنیا تموم بشه. بخاطر همین، هم خودم و هم بچه هام می خوایم تو خونه بشینیم و از خونه بیرون نیایم! اگر یکشنبه دنیا تموم نشد؛ دوشنبه میام!!!


قول و قرار گذاشته شد و با خداحافظی مکالمه تلفنی پایان یافت.


شدیدا منتظر لبخند و یا حرکتی از سوی پیرزن بودم تا احساس کنم وی با منشی پزشک شوخی کرده است اما در کمال ناباوری این اتفاق نیفتاد و او همچنان لحظه شماری می کرد برای پایان دنیا!


بیان احساسم که نمی دانم از سر تعجب بود یا عصبانیت یا بهت چندان کار ساده ای نیست اما بعدها که از این حس خارج شدم و کمی منطقی به موضوع فکر کردم افسوس خوردم و با خود گفتم اگر شیعیان مهدی صاحب الزمان(عج) هم به اندازه این پیرزن به وجود مقدس و امر ظهور ایمان داشتند و منتظر منجی عالم بشریت بودند مطمئنا….


و آنروز بود که فهمیدم چقدر فاصله داریم تا امر فرج…


پی نوشت: فریب ما مخور آقا دروغ می گوییم؛ به جان “حضرت زهرا” دروغ می گوییم/ چه انتظار ظهوری چه درد هجرانی؛ میا میا گل طاها دروغ می گوییم/ تمام چشم براهی و انتظار ظهور؛ و ندبه های فرج را دروغ می گوییم/ دلی که مأمن دنیاست جای مولا نیست؛ اسیر شهوت دنیا دروغ می گوییم/ کدام گریه غربت کدام اشک فراق؛ قسم به “ام ابیها” دروغ می گوییم/ زبان سخن ز تو گوید ولی برای “مقام”؛ به پیش چشم خدا ما دروغ می گوییم/ خلاصه ای گل نرگس کسی به فکر تو نیست؛ و ما به وسعت دریا دروغ می گوییم/ مرا ببخش عزیزم که باز می گویم؛ میا میا گل طاها دروغ می گوییم//


منبع:جلبک سبز

آرام جان!

ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام

آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام

 

در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین

ای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام

 

پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره

اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام

 

ای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجل

وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام

 

نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام

اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام

 

من عبد کوی عشقم و من شاه را گم کرده ام

آقا تو را گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام

 

بنوشتم این نامه چنین با خون دل ای مه جبین

اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام


منبع:امام حسین بلاگفا

لب تشنه

با اشك هاش دفتر خود را نمور كرد                     در خود تمام مرثيه ها را مرور كرد

ذهنش ز روضه هاي مجسم عبور كرد                  شاعر بساط سينه زدن را كه جور كرد

 

احساس كرد از همه عالم جدا شده ست

در بيت هاش مجلس ماتم به پا شده ست

 

در اوج روضه خوب دلش را كه غم گرفت          وقتي كه ميزو دفتر و خودكار دم گرفت

وقتش رسيده بود به دستش قلم گرفت                   مثل هميشه رخصتي از محتشم گرفت

 

باز اين چه شورش است كه در جان "واژه" هاست

شاعر شكست خورده ي طوفان "واژه" هاست

 

بي اختيار شد قلمش را رها گذاشت                      دستي ز غيب قافيه را كربلا گذاشت

يك بيت بعد واژه لب تشنه را گذاشت                    تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

 

حس كرد پا به پاش جهان گريه مي كند

دارد غروب فرشچيان گريه مي كند

 

با اين زبان چگونه بگويم چه ها كشيد                   بر روي خاك وخون بدني را رها كشيد

او را چنان فناي خدا، بي ريا كشيد                        حتي براش جاي كفن؛ بوريا كشيد

 

در خون كشيد قافيه ها را، حروف را

از بس كه گريه كرد تمام لهوف را

 

در اوج روضه كم آورد و رنگ باخت              بالا گرفت كار و سپس آسمان گداخت

اين بند را جداي همه روي نيزه ساخت                 خورشيد سر بريده غروبي نمي شناخت

 

بر اوج نيزه گرم طلوعي دوباره بود

او كهكشان روشن هفده ستاره بود

 

خون جاي واژه بر لبش آورد و بعد از آن...          پيشانيش پر از عرق سرد و بعد از آن...

خود را ميان معركه حس كرد و بعد از آن...         شاعر بريد و تاب نياورد و بعد از آن...

 

در خلسه اي عميق خودش بود و هيچ كس

شاعر كنار دفترش افتاد از نفس

 

سيد حميد رضا برقعي


منبع:امام حسین بلاگفا

 

رستگاری با اطاعت از اهل بیت(ع)

امام محمّد باقر(علیه السّلام) فرمود:

هر كه خداوند را به وسیله ی ما بخواند و ما را واسطه قرار دهد رستگار و موفّق خواهد شد.و كسی كه غیر از ما اهل بیت، عصمت و طهارت، را وسیله گرداند ناامید و هلاک خواهد گشت.

«أمالی شیخ طوسی، ج 1، ص 175»


منبع:احادیث و روایات بلاگفا

شهادت امام محمّد باقر بر تمام آزادگان و مسلمین جهان تسلیت باد.

هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد

غروب سرخ محرّم نمی رود از یاد

 

به گاهواره ی خالی اصغرم سوگند

رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد

 

فرات بود و عطش بود و کودکان حرم

خروش غیرت زمزم نمی رود از یاد

 

دمی که هستی زینب ز روی زین افتاد

همان مصیبت اعظم نمی رود از یاد

 

به دشت،دختر و زن ها برهنه پا و دوان

بدون یاور و مَحرَم،نمی رود از یاد

 

اسیر بودن با خواهران بی معجر...

هجوم سیلی محکم نمی رود از یاد

 

به شام بر سر ما سنگ می زدند از بام

بلاي شهر جهنّم نمی رود از یاد

 

به شهر شام،به بزم یزید،بین طشت

سر ِ شکسته و درهم نمی رود از یاد


منبع:جام نیوز