باران گرفت و سقف مدائن نشست كرد

دندانه‏ هاى كنگره قصد شكست كرد


نورى به صحن معبد زردشتیان رسید

كآتشكده ز نابى آن‏ نور مست كرد


بالا بلنــــــــــــد آمد و هر ارتفاع را

در زیر پا نهاده و پایین و پست كرد


در هر دلى نشست و به شكلى ظهور داشت

این گونـــــــــه بود كآینه را خود پرســـــــت كرد


وقتى سؤال كردم از او خود اشاره‏اى

در پاسخم به پرسش روز الست كرد


حُسنش به غایت است و ظهورش قیامت است

زیباترین هر آنچه كه زیباتر است كرد


فیض مقدّسى و تعجب نمى‏كنم

این چیزها كه هست، نگاه تو هست كرد


شاعر:رضا جعفری



منبع:http://sherepayambar