بی منّت
يـه آدمـاهي هـستن مي خـندن . زيـاد هـم مـي خـندنـد.
امـا ... حـرف هاشون ، غـم هاشون ، مـشکلاتـشون
ايـنها چـيزهايي ست که ميريـزه توي دلـش و دَرش رو هـم دوقـفله ميکـنه
کـسي رو هـم راه نـمـيده اون تـو
نـميزاره بـفهمـيد که اون تـو چـه خبره
و شـما هـيچ وقـت درکـش نـمي کنـيد،
چــون بـلد نـيــست مـنـت بـزاره ...
هـمـين ...!!!
امـا ... حـرف هاشون ، غـم هاشون ، مـشکلاتـشون
ايـنها چـيزهايي ست که ميريـزه توي دلـش و دَرش رو هـم دوقـفله ميکـنه
کـسي رو هـم راه نـمـيده اون تـو
نـميزاره بـفهمـيد که اون تـو چـه خبره
و شـما هـيچ وقـت درکـش نـمي کنـيد،
چــون بـلد نـيــست مـنـت بـزاره ...
هـمـين ...!!!
منبع:http://taherkahvand.blogfa.com/
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 6:50 توسط ابوطالب
|